بدون عنوان
سلام ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام عزیز دل مامان
خوشگلکم از اینکه تو این مدت نسبتا طولانی نتونستم مطلبی برات بنویسم معذرت میخوام واقعا سرم گرم بود و بیشتر هم گرم تو نفسم بود که روز به روز داری بزرگ تر و شیرین تر میشی و کارای بیشتر و بامزه تری یاد میگیری و منم روز به روز بیشتر عاشقت میشم
جیگر مامان تو این مدت چندتا کار خیلی شیرین و بامزه یاد گرفتی که تا اونجا که حافظم یاری کنه واست مینویسم
مثلا:
دس دسی یاد گرفتی : وقتی میگیم دس دسی دست میزنی و بعضی وقتا خودتم باهاش میگی دس دس
کلاغ پر یاد گرفتی:انگشت اشارتو میذاری زمین و بعد دستت و میگیری بالا و به پرپر هم میگی بَ بَ
سر سر رو هم یاد گرفتی و سرت و به این ور اونور تکون میدی
شیرین عسلم همیشه وقتی عطسه میکنی بعدش میخندی و تازگیا یاد گرفتی خودت الکی میگی هپچی...بعدشم میخندی.......
وقتی میخوای به یه وسیله ای دست بزنی که قبلا بهت گفتیم جیزه میری طرفش و میگی گیززززه ه ه بعدشم برش میداری !!!
وقتی هم میخوای به وسیله ای که مال دیگرونه دست بزنی اول دستت و میذاری روش بعد یه نگاه دلبرانه به صاحبش میکنی با یه لبخند ملیح تا قند تو دلش آب شه بعد اگه دیدی چیزی بهت نگفت بهش دست میزنی !(مثلا اجازه میگیری)قربونه این ادبت برم
دردونه ی من امسال عید با ماشین رفتیم مشهد زیارت امام رضا
من خیلی نگران بودم که توی راه اذیت بشی و اگر هوا سرد باشه خدای نکرده مریض بشی
اما شکر خدا هوا خیلی خیلی خوب بود و از طرفی تو فرشته ی من خیلی آقا بودی و اصلا تو مسافرت اذیت نشدیم.درسته مامان مریم و عمه تتی کمکم بودن اما با این همه این اخلاق تو بود که مسافرت و عالی کرد و من ازت واقعا ممنونم
بهترینم روزای در کنار تو بودن به سرعت دارن میگذرن و تو به سرعت داری بزرگ و بزرگ تر میشی و من عاشق تمام دقایق با تو بودنم .
اصلا نمیدونم وقتی نبودی زندگی چطوری بود...حتما خیلی لوس و بی مزه بود ...
چون حالا حتی وقتی که میخوابی دلم واست یه ذرره میشه چه برسه به اینکه ازت دور باشم که اصلا طاقتش و ندارم...
دوستت دارم فرشته ی ناز و مهربون خودم