کیان رحیمی پور آذرنیاییکیان رحیمی پور آذرنیایی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

کوچولوی خواستنی من

تذکر به کیان جوجو

1390/5/2 11:47
نویسنده : مامان و بابا
412 بازدید
اشتراک گذاری

من ١ بار میگم

٢ بار میگم

٣ بار میگم

٤ بار میگم

٥ بار میگم

٦ بار میگم

٧ بار میگم

٨ بار میگم

٩ بار میگم

١٠ بار میگم

... بار میگم

... بار میگم

١١١٥٤٥٨٤٤ بار میگم

١١١٥٤٥٨٤٥ بار میگم

... بار میگم

... بار میگم

٥٤٨٤٧٥٦٦٩٧٢٢٠٠٠٤٥٤٤٧٦٩٤٠٠٠٤٤٥ بار میگم

چه جالب من هنوز دارم میگم  ، راستش کلا یادم رفت چی می خواستم بگم

١ دقیقه سکوت میکنیم بلکه یادمون بیاد

 ١٢٣٤٥٦٧٨٩١٠١١١٢١٣١٤١٥١٦١٧١٨١٩٢٠٢١٢٢٢٣٢٤٢٥٢٦٢٧٢٨٢٩٣٠٣١٣٢٣٣٣٤٣٥٣٦٣٧٣٨٣٩٤٠٤١٤٢٤٣٤٤٤٥٤٦٤٧٤٨٤٩٥٠٥١٥٢٥٣٥٤٥٥٥٦٥٧٥٨٥٩٦٠

پس چرا یادم نیومد . همیشه تا ٦٠ میشموردم یادم میومد . نکنه اصلا چیزی ندارم بگم  اینها همه میتونه

از بیکاری باشه . یا شایدم واقعا یه چیزی هست ولی نیست . ولی فکر کنم هم من سر کار هستم و هم

همه شماهایی که دارین اینو می خونین . ولی نه من همچین آدمی نیستم که کسی را سر کار بزارم و

از آن مهم تر خودم را . یا اگه هم کسی را سر کار بزارم عرقش خشک نشده حقوقش رو دادم . اینو

میتوانید از کسانی که با من کار کردن و سر کار گذاشتم بپورسین . ولی اینارو بذاریم کنار من چی

میخواستم بگم . نکنه میخواستم در مورد آلودگی هوا صحبت کنم یا اینکه دیشب بارون امد و یا در

مورد اینکه پوشک بچه چه مارکش خوبه ولی نه نه نه من در مورد اینها هم نمیخواستم صحبت بکنم

پس بیاید ١ مسابقه بذاریم .

هر کس بگه من چی میخواستم بگم با توجه به موضوع نوشته شده در بالا

برنده مسابقه است و به قید قرعه به ٣ نفر از شرکت کنندگان عزیز جوایز نفیس داده میشه

جوایز شامل :‌

١ - کمک هزینه خرید پوشک بچه خارجی

٢- کمک هزینه خرید غذای کمکی برای بچه

٣ - کمک حمل خرید از میوه و تره بار

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

تینا
2 مرداد 90 11:57
آخی فکر کنم خیلی از بچه داری خسته شدیداااااا ... به نظرم یه کم استراحت کنید شاید یادتون بیاد
mamane Kian
2 مرداد 90 14:05
hatman mikhay begi ke kheili doosesh dari mage na ?
مامان رامیلا
10 مهر 90 8:20
سلام
من فکر کنم :
1- اینقدر خرید وسایل از جمله گشتن دنبال پوشاک خوب و خرید آن اعصابتون رو خرد کرده که به تنگنا اومدین و نمی دونستین خودتون رو به چه شکلی خالی کنید این کارو کردید یعنی خودتونو مشغول نوشتن کردید .
2- یا از دوشت داشتن بیش از حد به فرزندتون شما رو این حالتی کرده چون ما هم کم و بیش این حالتی میشیم .


سلام دوست عزیز
نه عزیزم ما از کارای کوچولومون به تنگنا نیومدیم و اعصابمون خورد نشده و نوشتن وبلاگ واسه آینده خودشه در واقع این خاطرات و مینویسیم تا هم خودمون این روزارو فراموش نکنیم و هم وقتی پسرمون بزرگ شده بخونه و لذت ببره <