کیان رحیمی پور آذرنیاییکیان رحیمی پور آذرنیایی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

کوچولوی خواستنی من

آنچه گذشت ...

1390/5/23 15:17
نویسنده : مامان و بابا
1,284 بازدید
اشتراک گذاری

کیانم ، قند عسل مامان

چون که شما امروز خیلی پسر خوبی هستی و آروم خوابیدی و به مامان فرصت نفس کشیدن دادیچشمک

اومدم اینجا تا از تو بنویسم ، از اتفاقایی که افتاد و نتونستم یادداشت کنم

عزیز دلم تو بهترین پسر دنیایی

چون از وقتی شیر کمکی و شروع کردم خیلی آروم و مهربون شدی و معلومه که بی قراری هات واسه این بود که با شیر مامان سیر نمیشدی و گرسنگی باعث گریه هات بود

الهی مامان قربونت بره نمیدونی چقدر ناراحت شدم وقتی فهمیدم که یک ماه گرسنگی کشیدی و میخواستی با گریه هات با زبون بی زبونی حالیمون کنی که گرسنه ایی ...

حالا که شیر کمکی میخوری و وزن اضافه کردی نمیدونی چقدر ماه تر شدی . تپلی و خوشگل با لپایی نرم و خوشمزه

مطلب دومی که میخوام بگم خنده های شیرییییییییییینته که تازگیا یاد گرفتی و هر روز صبح با اون نگاه قشنگت موقع شیر خوردن یا وقتی سیر میشی تحویل مامان میدی و تموم خستگیای شب بیداریام از تنم در میره و اول صبح پراز انرژی میشم

مطلب سوم اینکه خیلی دوست داری که قنداقت کنیم و بخوابی...آخه قربون اون دستای نازت برم چرا اینقدر تکونشون میدی که خودتم از خواب بپری جیگر طلای من ؟اما با اینکه دستات صاف میکنم و محکم میبندم بازم اون زیر زور زورکی میاری بالا و میذاری رو شیکمت اعلا حضرت من...بخواب گلم ، بخواب...

 

و آخر اینکه هفته پیش سه شنبه یعنی وقتی ٤٣ روزه بودی اولین مسافرتت و رفتی...

باهم دیگه رفتیم پیش مامانی مریم و دایی علی کوچولو که خیلی دلشون برات تنگ شده بود و چون بهشون نگفته بودیم کللللی سورپرایز شدن و کیف کردن و تو رو از بغلشون زمین نمیذاشتن...و فردای اون روز تو رو برم خونه آقا جون خودم(بابای بابام) که تو اولین نتیجه ش میشی...

و روز بعدش رفتیم خونه مامان بزرگم (مامان مامانم).تو شیطون بلا کلی مهمونی رفتی و گشت و گذار کردی فندق من

خلاصه اینکه ٤ روز پیش مامانی مریم موندیم و بعد بابایی هم اومد پیشمون و جمعه شب باهم برگشتیم خونه چشمک

زبونت و ببر تو آتیشپاره ، میدونم بهت خوش گذشته چون تا میخواد صدات در بیاد همه میگن جااااااااااننننننممممممم

از بس که گلی همه دوستت دارن

اما یادت باشه از همه بیشتر و بیشتر فقط مامان و بابا دوستت دارن

ماچقلب

ا

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

ني ني شكلك
23 مرداد 90 15:34
ني ني شكلك به عنوان مرجع تصاوير زيبا ساز وبلاگ افتخار دارد ضمن معرفي خود از شما دعوت به عمل آورد تا جذابيت وبلاگ ني ني خوشگل خود را با انواع تصاوير در موضوعات متنوع چندين برابر كنيد. ني ني شكلك در لينك بسياري از دوستان جا دارد. با تشكر موفق باشيد.
تینا
26 مرداد 90 19:54
الهی ... ماشالا خاله جون چقدر بزرگ شدی عسلم ... قربون پسر شکموم برم که سیر نمیشدی خاله حالا حسابییی بخور تا حسابی تپلی بشی بیام بخورمت
مامان نینا
28 مرداد 90 19:10
سلام چه پسمل گلی داری خیلی خوبه که شیر کمکی میخوره دختر من که نخورد هر کاری کردم دلب به شیر خشک نزد.انقدر اذیت شدم شبها هم هر یکساعته بیدار میشد تازه همین الان هم که بزرگ شده باز سه ساعت یکبار بیدار میشه. مراقب کیان باش خیل خوب میکنی که شبها قنداقش میکنی آخه اینجوری راحتر می خوابه ولی خیلی هم محکم نبندش. خلاصه کلی بوسش کن.بذار حالا روز به روز شیرین تر هم میشه.
مامان آتین
30 مرداد 90 12:15
ای قربونهههههههههه اون نگاه شیطونت پسمل طلا بوووووووووس
مامان سهند
1 شهریور 90 19:18
خسته نباشی مامانیییییییییی