کیان رحیمی پور آذرنیاییکیان رحیمی پور آذرنیایی، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 1 روز سن داره

کوچولوی خواستنی من

من هنوز هستم (سرم شولوغه بابایی)

1390/9/2 12:32
نویسنده : مامان و بابا
758 بازدید
اشتراک گذاری

خجالتسلام

می دونم می دونی که چقدر شرمنده و خجالت زده ام دروغگو

ولی خب من یه بابایی هستم مژه و یه شوهر عینک باید کار کنم تا پول در بیارم افسوس 

و اگه کار نکنم و پول در نیارم و بشینم خونه ور دل تو و مامانی دیگه پول نیست .

و اگه پول نباشه موارد زیر هم نیستند :

١- پوشک ( که تو روزی ٣ یا ٤ زحمتشو می کشی )

٢- شیر خشک ( که فکر کنم هفته ای ٢ تا راحت میزنی زمین ) البه نوش جان

٣- لباس ( که وقتی بغلت میکنم و میذارم زمین و دوباره برت میدارم راحت ١ سایر بزرگ شدی ) البته اونم فدای سرت خوشگله من

٤- اسباب بازی ( ای جووووووووووووونم که شروع کردی باهاشون بازی کردن ای قربووووووووووووونت برم . بازم می خرم همش میخرم میخرم میخرم)

٥- مواد شوینده برای البسه شما ( که روزی ٢ بار مامانی لباساتو عوض میکنه چرا و به چه دلیل ... بعدا خودم به خودت میگم .)

٦- خرت و پرت ( بابایی که بیرون داره راه میره و چشمش یه چیزیو میبینه که خوشش بیاد خریداری میشه . مهم نیست لازم ... ضروریه ... قشنگ ... زشت ... زیباست ... این اصلا چیه ... مهم نیست می خرم چون دوست دارم )

٧- نکته مهم (‌هر مردی که میخواهد وارد خانه و آشیانه خود بشود باید دست پر وارد شود زیرا که اول دست او را میبینند و بعد خود او را نیشخند )

٨- ....

٩- ...

١٠ - ....

و ... از اینجا به بعد دیگه مربوط به زندگی و چیزهای شخصی میشه نوشتن نداره ولی تا دلت بخواد شماره هست و خرج

پس نتیجه میگیریم که بابایی باید کار کنه و اگه ایجا واسه تو ناناز دیز به دیر مطلب مینویسه به خاطر اینه که سرش شلوغه نه چیز دیگه ...

من تورو (کیان) انقدر دوست دارم که حتی نمیتونم یک نفس فراموشت کنم

{وای یعنی اگه من تورو انقدر دوست دارم مامانیو چقدررررررررر دوست دارم }

ندای آسمانی

ای محمد ای بنده ی من ای فرزندم .

من و تمام فرشتگانم در آسمان نمیدانیم تو همسرت را چقدر دوست داری آیا حال این سوال تو از یک نوزاد درست است که میپرسی مادرش را چقدر دوست داری ؟ آیا وقتی ما نمیدانیم او باید بداند... تمام

 

ایوای شرمنده ام خدای مهربان دیگه تکرار نمشه .

 

از شوخی گذشته خیلی دوستتون دارم و همیشه هم به یاد هر دوتون هستم

بابایی سر شولوغیان تو جوحویی خوشمزه و بامزه {محمد}

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

مامان آنيسا
2 آذر 90 12:13
خوش به حال كيان جون چه باباي با ذوقي داره
مامان کیان
2 آذر 90 12:42
دستهايم تشنه دستهايت است،با تو ميمانم بي آنكه دغدغه هاي فردا را داشته باشم،زيرا ميدانم كه فردا بيشتر از امروز دوستت دارم...
تینا
3 آذر 90 17:55
سلام از بند 7 خیلی خوشم اومد واقعا حقیقته !!! بابای مهربون هوای رزیتا جون ما رو هم مثل کیان جونمون داشته باش نذار سایلنت باشه
فرناز/ مامان ریحانه
7 آذر 90 2:10
سلام
ماشاا... هزار ماشاا... گل پسرتون چقدر خوشگل و ناز شده خدا حفظش کنه.



ممنونم فرناز جون . مرسی که به ما سر زدی
مامي نسيم ( مامان ملودي )
7 تیر 91 11:36
خوشبحالت كيان جون با اين بابا . البته همه باباها خوبن